در هجمه ای از خاطرات فسرده
و در لختی یک انتظار بی پایان
نگران
و پریشان
استاده ام
ای کاش میامدی و لبریزم میساختی از استشمام تمام لحظه هایی که بوی با تو بودن میدهند.
حسام حاتمی
دست خط زشت بنده رو مشاهده میکنید. برای مشاهده بهتر عکس روی اوون کلیک کنید.
پستهاي مشابه :
- دیوار نوشته تنهایی . . . این دیوار نوشته را در سفری که به یکی از شهرهای حومه اهواز […]
- لب به گلایه مگشا . . . به يادآور ،به يادآور، ايامي را که ميان انبوه زجه هاي […]
- سال1389 با حافظ(خرم آن روز كز اين منزل ويران بروم) اين هم قرعه ي فال سال جديد ما بود : خرم آن روز كز اين […]
- با خیام در دایرهای که آمد و رفتن ماست او را نه بدایت نه […]
- فروش جزوات کارشناسی ارشد کامپیوتر کلیه گرایشها با توجه به حجم و قیمت بسیار بالای منابع و کتابهای کنکور […]
یک دیدگاه به “آخرین دست نوشته تنهایی”
ارسال دیدگاه
به پاس حفظ حرمت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر لطفا مطالب وبلاگ را تنها با نام و لینک دسترسی به "وبلاگی برای تمام فصول" ذکر نمایید.
با تشکر-حسام حاتمی
در دلم زخمی است نه به عمق يک چاه يا بيکرانگی آه به انداز هی لانه ی پرنده ی کوچکی است که به آن سوی سادگی پريد شعر روی جلد: از سروده های زندان
- #بگذار عشق خاصیت تو باشد
- #
نه رابطه خاص تو با کسی......آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود ؟!
- #دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان ت
- #بچه که بودم همیشه فکر می کردم چقدر بزرگن این آدما...و ترسیدم!
اما بزرگتر که شدم٬ دیدم چقدر کوچیکن...و ترسیدم!
- #
[…] ارسال شده در دسته ی : تنهایی, ۰ دیدگاه » […]