تا به اخر این این قصه با من باش
رج به رج این غصه را با من همآوا شو
با من بخوان در این مالیخولیای برزخی
و با من بمیر
ای احساس باکره ی افتاده به دست بدکارگان…..
و با من بمیر
وبا من بمیر
حسام حاتمی
خرداد واردیبهشت90
پستهاي مشابه :
- تشنه ی لبخند.. نیستی تا که بخندی و شعر بنویسم شعر ها نیمه تمام […]
- اجبار آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد […]
- این بغض فراموش شده … دوستت داشتم و هیچ کس نمی فهمید که دوست داشتنت […]
- هر دم از اين باغ بري ميرسد !! دوستاني كه با پروژه هاي بازمتن كار كرده اند احتمالا […]
- نابود افسوس که بیفایده فرسوده شدیم وز داس سپهر سرنگون سوده […]
۴ دیدگاه به “با من بمیر”
ارسال دیدگاه
به پاس حفظ حرمت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر لطفا مطالب وبلاگ را تنها با نام و لینک دسترسی به "وبلاگی برای تمام فصول" ذکر نمایید.
با تشکر-حسام حاتمی
در دلم زخمی است نه به عمق يک چاه يا بيکرانگی آه به انداز هی لانه ی پرنده ی کوچکی است که به آن سوی سادگی پريد شعر روی جلد: از سروده های زندان
- #بگذار عشق خاصیت تو باشد
- #
نه رابطه خاص تو با کسی......آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود ؟!
- #دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان ت
- #بچه که بودم همیشه فکر می کردم چقدر بزرگن این آدما...و ترسیدم!
اما بزرگتر که شدم٬ دیدم چقدر کوچیکن...و ترسیدم!
- #
لایک! و مثل همیشه همخوانی عکس و متن جالب بود
سلام بر شما
چی بگم؟!
مثل همیشه عالی… .
سلام
شعری بامحتوا و خوب …
سلام.
نیستید!؟
هر کجا هستید موفق و پیروز باشید.