مشقهاي خط خطي
فكرهاي آشفته
دستهاي لرزان
و راه نيمه تمام
ديگر شهرتم را فراموش ميكنم
قلبم را به باد ميسپارم
و قلمم را خواهم شكست
وبا پارچه اي سياه چشمانم را خواهم بست
…
خانم معلم ميگفت
مشقهايت را بنويس
درس هايت را بخوان
و قلبت را به او بسپار…
و شكلاتي در كف دستم گذاشت
اما من
نه اين را ميخواهم نه آن را
خسته ام از نوشتن مشقهاي تكراري
خسته ام از تكرار امضاي صدآفرين
و ديگر قلبم را به “او”نميسپارم”
ومتنفرم از مزه ي گس شيريني شكلات خانم معلم
…
مشقهايم خط خطي ست
فكرهايم آشفتست . ..
حسام حاتمي-29-مهر-1389
سلام. اینقدر آشفته نباش . همین 4 شنبه گذشته بود که به علت آشفتگی فکری نصف شبی معدم ریخت بهم و مجبور شدم تا صبح در مانگاه باشم و به علت اینکه رو اعصابمم تا ثیر گذاشته بود این آشفتگی شروع کرده بودم به اعترافاف در مور د گناهام اما نمردم.فقط آبروم رفت… . به این وبلاگ سر بزن. من شما رو از (وب تو نو ) از اونجا پیدا کردو. یعنی رضا ان لاین برا اون وبلاگ نظر گذاشته بود منم شما رو از وب رضا ان لاین پیدا کردم و حالا وبتون شده یکی از جاهایی که همیشه باید بهش سر بزنم!!!!!!!!!!!!!!!!!
http://mojaradesarkhosh.blogsky.com به این وبلاگ هم سر بزن تا کمی بخندی . به آدم چیز یاد میده البته به شیوه خاص خودش!!!!!!!!!!!!
همونی که گفتم وبتون پیدا کردنش از اونجا شروع شد.