مطالب موجود در مورد: ‘اشعار من’

آن درخت رسیده به افلاک را میبینی

چگونه در دل این جنگل سیاه قامت برافراشته

شاخه هایش سر به آسمان کبود نهاده اند

و ریشه هایش در دل این خاک سیاه عشق بازی میکنند

تنه ی پوست انداخته اش حکایت از عمری دارد 30 یا 40 ساله

آری میتوان زیست

در اعماق سیاهی ها

و سر به سپیدی ها نهاد

(- چه مسخره شد ! Embarassed

چند وقتی هست حرفی نزدم . سکوت اینروزهای وبلاگ رو به بزرگواری خود ببخشید . گاهی سکوت پر است از حرفهای ناگفتهو رازهای سر به مهر….درخت هم بهانه ای بود برای سلام و اینکه “زنده ام “


تا به اخر این این قصه با من باش

رج به رج این غصه را با من همآوا شو

با من بخوان در این مالیخولیای برزخی

و با من بمیر

ای احساس باکره ی افتاده به دست بدکارگان…..

و با من بمیر

وبا من بمیر

حسام حاتمی

خرداد واردیبهشت90

به گوشه ی دنج تنهاییهایم میخزم

در تاریکی مطلق

وگویی

کنج  این اتاق

تنها جای امن این دنیاست

و من آزاد خواهم شد. . . .

حسام.ح

بهار90

با تمام هرزگی های تن

روحم همچنان

بردبارانه بر آستان تو سجده میکند

حسام حاتمی

بهمن 89

میخواهم

دور شوم از تو

دور شوم از خودم

دووور دوور دووور

جایی که خود را نیز گم کنم

شاید اندک جایی بیابم

برای آسودن

خفتن

دوری از این عذاب

وشاید

فرار از آشفتگی درون و فریبب و هیاهوی بیرون

آذر1389-حسام حاتمی

گاهي اوقات فرو ميروي . . . .

فرو ميروي در هجوي از كلمات

فروميروي در آدمهاي دور و برت

فرو ميروي در ديوار روبرويت

در غمهايت

وشايد در دردهاي آشكار و پنهان روحت

و نفوذ ميكني در دل شبي غريب كه گويي تا عمق جانت ميدود

و گم ميشوي درتاريكيها

در آنچه هست و نيست

و ميبيني آنچه تا به حال نميديدي

و ميشنوي آنچه تا به حال نميشنيدي

و كاش ميشدبراي هميشه  فرو رفت دراعماق شبي بي بازگشت ….

حسام حاتمی

*.متاسفانه گاهی شعرهام رو میبینم که بدون بردن حتی نامی از من کپی پیست میشن .امیدوارم شاهد اینگونه موارد نباشم

مشقهاي خط خطي

فكرهاي آشفته

دستهاي لرزان

و راه نيمه تمام

ديگر شهرتم را فراموش ميكنم

قلبم را به باد ميسپارم

و قلمم را خواهم شكست

وبا پارچه اي سياه چشمانم را خواهم بست

خانم معلم ميگفت

مشقهايت را بنويس

درس هايت را بخوان

و قلبت را به او بسپار…

و شكلاتي در كف دستم گذاشت

اما من

نه اين را ميخواهم نه آن را

خسته ام از نوشتن مشقهاي تكراري

خسته ام از تكرار امضاي صدآفرين

و ديگر قلبم را به “او”نميسپارم”

ومتنفرم از مزه ي گس شيريني شكلات خانم معلم

مشقهايم خط خطي ست

فكرهايم آشفتست . ..

حسام حاتمي-29-مهر-1389

دلم  كه براي نگاهت تنگ ميشود

به عكست زل ميزنم

تو بگو

وقتي دلم براي صدايت لك ميزند

با كدامين راه دلتنگيم را خفه كنم؟

حسام.ح

يك آهنگ فوق العاده زيبا براي دانلود ميگذارم اما متاسفانه خواننده اين اثر رو نميشناسم .

اسم آهنگ “نيستي” هست . خيلي زيباست .گوش كنيد حتما با من هم عقيده خواهيد شد. در ضمن اگر كسي نام اين خواننده رو ميدونه به من بگه كه به نام خودش اثر رو در سايت بگذارم .

[download id=”15″]

افکار مردمان سرزمین منخسته ام از

زندگی در سرزمینی که

افکار مردمان آن

کوتاه تر از ساختمانهای سر به فلک کشیده اش است .

حسام . ح

شهریور-89

آهنگ ضمیمه به سبک رپ و از محمد بیباک میباشد[download id=”1″]


آنقدر عطش رسیدن در وجودم بود

که عطش تشنگی از پام درآورد. . . .

حسام ح

[download id=”7″]

(بد نیست دانلود کنید حتما لذت خواهید برد)

امروز یاد این شعر شاملو افتادم :

عقوبت جان‌کاه را چندان تاب آورديم

آری

که کلام مقدس مان

باری

از خاطر

گريخت !

* آهنگ از مازیار فلاحی آلبوم “بذار دستاتو توو دستام”

« Navigation »
موضوعات:
وبلاگی برای تمام فصول:

به پاس حفظ حرمت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر لطفا مطالب وبلاگ را تنها با نام و لینک دسترسی به "وبلاگی برای تمام فصول" ذکر نمایید.
با تشکر-حسام حاتمی

درددل:
  • در دلم زخمی است نه به عمق يک چاه يا بيکرانگی آه به انداز هی لانه ی پرنده ی کوچکی است که به آن سوی سادگی پريد شعر روی جلد: از سروده های زندان

    - #
  • بگذار عشق خاصیت تو باشد
    نه رابطه خاص تو با کسی......

    - #
  • آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود ؟!

    - #
  • دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان ت

    - #
  • بچه که بودم همیشه فکر می کردم چقدر بزرگن این آدما...و ترسیدم!

    اما بزرگتر که شدم٬ دیدم چقدر کوچیکن...و ترسیدم!

    - #
جستجو :
گفتگو با من:
وضع آپتایم سرور من:
تضمین تراکنشهای مالی توسط: