می خواستم زندگی کنم راهم رابستند
ستایش کردم گفتند خرافات است
عاشق شدم گفتند دروغ است
گریستم گفتند بهانه است
خندیدم گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم(ااز اشعار دکتر شریعتی)
اين خلاصه تمام حرفهاي اين روزهايم است. يا حق
پستهاي مشابه :
- رسم روزگار پدرم روضه ي رضوان به دو گندم بفروخت ... ناخلف باشم اگر من […]
- عشق ... عشق همه ی آن چیزی است که در ما نیست بدون حتی یک وجب […]
- تاریخ شمسی یکی از برنامه های بسیار کوچکی که نوشتم تاریخ شمسی است که […]
- جلوگیری از ورود اطلاعات نا معتبر در Database از طریق Sql Transaction (بخش اول) اگر در زمینه امنیت برنامه هاب کاربردی تحت وب کار کرده […]
- حرف دل مدتی است که با هر قدم قدمی بیشتر از خودم جا […]
۳ دیدگاه به “زندگي . . .”
ارسال دیدگاه
به پاس حفظ حرمت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر لطفا مطالب وبلاگ را تنها با نام و لینک دسترسی به "وبلاگی برای تمام فصول" ذکر نمایید.
با تشکر-حسام حاتمی
در دلم زخمی است نه به عمق يک چاه يا بيکرانگی آه به انداز هی لانه ی پرنده ی کوچکی است که به آن سوی سادگی پريد شعر روی جلد: از سروده های زندان
- #بگذار عشق خاصیت تو باشد
- #
نه رابطه خاص تو با کسی......آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود ؟!
- #دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان ت
- #بچه که بودم همیشه فکر می کردم چقدر بزرگن این آدما...و ترسیدم!
اما بزرگتر که شدم٬ دیدم چقدر کوچیکن...و ترسیدم!
- #
فاصله ی غریبی است …
بی حد …
و تنهایی گاهی معنا پیدا می کند
زمانیکه خیره به نقطه ای ایستاده ای در غروب
کاش می شد عشق را به انسان آموخت
اما ای دریغ که چشیدنی است …
یاعلی
خداوندانمی دانی که انسان بودن وماندن دراین دنیاچه دشواراست چه زجری می کشدانکس که انسان است وازاحساس سرشار.”دکترشریعتی”
دلم گرفته ازاین روزها،دلم تنگ است میان ماورسیدن هزارفرسنگ است
مراگشایش چندین دریچه کافی نیست هزارعرصه برای پریدنم تنگ است