و من بال گشودم

به دنبالت…

در سفری که مقصدش تویی

حسام.ح(شهریور90)

پستهاي مشابه :

  • گورستان قلب منگورستان قلب من هنگام پاييز زير يك درخت ... مردم برگهايش مرا پوشاند و […]
  • حقیقتحقیقت وقتی حقیقت آزاد نیست، آزادی حقیقت ندارد. «ژاک پره‌ور» […]
  • تنهایی . . .تنهایی . . . در میان رگهای تنهایی ام دویدی،خو […]
  • گریه های امپراتور(دیازپام3)گریه های امپراتور(دیازپام3) به دریا میزنم شاید به سوی ساحلی دیگر   مگر آسان نماید […]
  • درددرد درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را […]

۴ دیدگاه به “بال گشودم”

ارسال دیدگاه

موضوعات:
وبلاگی برای تمام فصول:

به پاس حفظ حرمت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر لطفا مطالب وبلاگ را تنها با نام و لینک دسترسی به "وبلاگی برای تمام فصول" ذکر نمایید.
با تشکر-حسام حاتمی

درددل:
  • در دلم زخمی است نه به عمق يک چاه يا بيکرانگی آه به انداز هی لانه ی پرنده ی کوچکی است که به آن سوی سادگی پريد شعر روی جلد: از سروده های زندان

    - #
  • بگذار عشق خاصیت تو باشد
    نه رابطه خاص تو با کسی......

    - #
  • آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد .......... از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود ؟!

    - #
  • دین همچون شراب است. آن چنان را آن چنان تر می کند. حیوان ها را حیوان تر و انسان ها را انسان ت

    - #
  • بچه که بودم همیشه فکر می کردم چقدر بزرگن این آدما...و ترسیدم!

    اما بزرگتر که شدم٬ دیدم چقدر کوچیکن...و ترسیدم!

    - #
جستجو :
گفتگو با من:
وضع آپتایم سرور من:
تضمین تراکنشهای مالی توسط: